رمان ایچی پارت ۴

حرفی برای زدن ندارم پس بریم ادامهی رمان
منم گفتم: باشه فقط امشبو اینجا می مونم
لایت بلند شد و منو برد توی حموم اتاقشو وان رو پر از آب کرد بعد منو پرت کرد داخل وان یه لحظه حس کردم خفه شدم
لایت رفت زیر دوشو گفت : بعد از کلی سکس یه دوش حسابی میچسبه مگه نه ؟
منم که اصلا حواسم نبود داشتم تو وان می خوابیدم 😅
لایت گفت : چرا جواب نمیدی
من : ها بله ؟
لایت : خوبی ؟!. من : آره آره
لایت : تو نمی خوای بیای دوش بگیری 😐
من : آره 🥱 اومدم 😴
وقتی رفتم سمتش دیگه واقعا نا نداشتم داشتم می افتادم که لایت گرفتم وگرنه دیگه داغون شده بودم لایت منو بغل کردو گذاشتم توی رخت خواب و پیشونی منو بوسید
میدونم خیلی کوتاه بود ولی پارت بعدی رو خیلی زود میدم شب بخیر منحرف ها یادتون نره کل این پارت شخصیت اصلی و لایت لخت بودن با کامنت ها باعث شوید من پارت هارو زودتر بدم باییییییی